ایده‌آلیست‌ها علاقه زیادی به تعلیم و تربیت نشان داده و بسیاری از آنها مطالب فراوان در مورد آن نوشته اند. افلاطون تعلیم و تربیت را نقطه مرکزی مدینه فاضله خود یعنی حکومت جمهوری می داند. آگوستن به نیاز مسیحیان به آگاه شدن از اهمیت تعلیم و تربیت توجه زیادی معطوف می داشت. کانت و هگل در مورد تعلیم و تربیت مطالبی نوشته یا در نوشته های خود تا حد زیادی به آن اشاره کرده اند و هر دو، زندگی خود را به پیشه معلمی سپری کردند. در زمان‌های اخیر، ایده آلیست هایی از قبیل ویلیام ثری هاریس هرمن هرن ویلیام هاکینگ  جیووانی جنتیل و جی دونالد باتلره برای انطباق اصول ایده‌آلیسم بر تربیت عملی و نظری، تلاش سازمان یافتهای مبذول داشته اند.
 
اهداف تعلیم و تربیت ایده‌الیستی: ایده‌آلیست‌ها به طور کلی موافقند که تعلیم و تربیت نباید فقط بر رشد ذهنی تاکید کند، بلکه باید دانش پژوهان را تشویق کند تا بر همه آنچه که با ارزشهای پایدار مربوط است متمرکز شوند. آنها همراه با افلاطون معتقدند که هدف تعلیم وتربیت باید به جانب تحقیق در مورد اندیشه‌های حقیقی هدایت شود. هدف مهم دیگر ایده آلیست، رشد منش است، زیرا تحقیق برای رسیدن به حقیقت به انضباط شخصی و منشی ثابت نیازمند است. طرح این هدف در تألیفات کانت، هاریس، هرن، جنتیل و دیگران به وفور دیده می شود. آنچه آنها از جامعه انتظار دارند، تنها افراد با سواد و فاضل نیست، بلکه انسان خوب است.
 
جستجوی حقیقت The Search For Truth: یکی از تأکیدهای اصلی فلسفه‌ایده‌آلیسم، جستجوی حقیقت است. افلاطون معتقد بود که حقیقت را نمی توان در دنیای مادی پیدا کرد، زیرا این جهان موقتی و پیوسته متغیر است. در آکادمی، دانش پژوهان تشویق می شدند که به جای دست یابی به داده های حسی به سوی عالم ادراکی مثل حرکت کنند. دنیای مادی به هیچ وجه دنیای واقعی نیست، بلکه شبیه سایه ها و تصاویری است که زندانیان غار بر سر آنها با یکدیگر رقابت می کنند. او عقیده داشت هر کس باید خود را از زنجیرهای نادانی آز یا ناامیدی رها سازد، آنگاه چنین فردی در راه رسیدن به روشنایی پیش می رود و ممکن است فیلسوف شود. به نظر افلاطون، خرد فلسفی یا ادراک مثل حقیقی، برترین هدف تعلیم و تربیت است و یکایک مردم باید با تلاش بدان سمت حرکت کنند.

ایده‌آلیست‌ها همواره بر برتری ذهن نسبت به ماده تأکید کرده اند. برخی ایده‌آلیست‌ها همانند برکلی این اندیشه را که ماده فی ذاته وجود دارد رد می کنند. در حالی که برخی دیگر مثل آگوستن از این موضع سخن می گویند که ماده به طور کلی به صورتی کل زیان آور وجود دارد ایده آلیست های طرفدار افلاطون معتقدند که تعلیم و تربیت مناسب، مشتمل بر تحقیق در زمینه‌هایی از قبیل هنر و دانش است که شاگردان را به سوی موضوعات نظری و انتزاعی ریاضیات و فلسفه سوق می دهد. به هر صورت، ایده‌آلیست‌ها بر تحقیقات فیزیکی و زمینه‌های عینی، نسبت به زمینه‌های غیر جسمانی و انتزاعی، تاکید کمتری دارند. موضوع مهم برای ایده‌آلیست‌ها رسیدن به حقیقت است و حقیقت همیشه متغیر نیست.
 
ایده آلیست هایی نیز هستند که هر چند قاطعانه به جانب اندیشه افلاطون که حقیقت جاودان و کامل است تمایل ندارند، اما شدیدا باور دارند که حقیقت، بنیادی و نسبتأ ثابت است. بنابراین، از دیدگاه چنین ایده آلیست هایی ممکن است حقایق چندی وجود داشته باشد که حتی متضاد با یکدیگرند اما طبیعت پایدارتری دارند؛ در نتیجه، بسیاری از ایده آلیست ها تحقیقات مذهبی و سنتی را که مشتمل بر اندیشه‌های جاودان است، ترجیح می دهند.
 
آگوستن که خود از نو افلاطونیان است، با افلاطون موافق بود که والاترین مقصد، جستجوی حقیقت است، اما قاطع تر از افلاطون باور داشت که حقیقت، معانی عقلانی گیج کننده ای دارد. جستجوی حقیقت، جستجوی خداوند است. تعلیم و تربیت واقعی آدمی را به سوی خداوند هدایت می کند. چون خدا اندیشه محض است، تنها از خلال تعمق در اندیشه‌ها می توان به او رسید. لذا تعلیم و تربیت حقیقی آن است که بیش از ماده با اندیشه‌ها سروکار داشته باشد.
 
سایر ایده آلیست ها معتقدند که حقیقت دارای مراتب است. مثلا کانت اعتقاد داشت که حقایق در دو مرتبه عقل محض و عقل عملی قرار دارد. هگل معتقد بود که حقیقت حالت تحولی دارد و از اندیشه ساده به اندیشه عمیق و پیچیده سیر می کند. بسیاری از مذهبی های دنیا در عین حال که با یکدیگر متعارضند ادعا دارند که اندیشه آنها حقیقت است؛ به همین دلیل بسیاری از ایده آلیست ها عقیده دارند که در پی حقیقت بودن مهم است نه حقیقت فی نفسه. حتی به نظر می رسد سقراط با این گفته که راه همه اندیشه‌ها برای معارضه باز است و تلفظ حرف به حرف لغت فیلسوف به معنای کسی نیست که کاشف حقیقت باشد بلکه کاوشگر حقیقت است، به همین موضوع اشاره می کند.
 
برخی مربیان جدید که از بسیاری جهات با فلسفه‌ایده‌الیستی هم عقیده‌اند، فهرستی از کتابهای بزرگ» را که دیدگاههای متفاوت به ترتیب از انجیل تا کتاب سرمایه مارکس و اعترافات آگوستن تا ساده دل نوشته ولتر" را جمع آوری کرده اند. اندیشه ورای استفاده از این کتابها این نیست که هرکدام یا همه آنها حقیقت نهایی را در بر دارند، بلکه اثبات این است که این کتابها مشتمل بر برخی از بهترین و پایدارترین اندیشه‌هایی است که آدمیان پذیرفته اند. هر چند این کتابها با یکدیگر تفاوت دارد، اما برخی از مطالب آن مکمل یکدیگر است. با این حال، آنچه بسیار قابل توجه است و حتی درباره کتابهای علمی صدق می کند این است که بجای تحسین داده های صرفأ حسی، بر تفکر و اندیشه و به جای پرداختن به جزئیات صرف، بر موضوعات کلی تأکید می کند. یکی از کتابهایی که در این فهرست یافت می شود، کتاب موبی دیک  نوشته هرمن ملویله است. اگر خواننده بپندارد که این کتاب تنها داستانی دریایی است یا در مورد انواع قایق مورد استفاده یا تعداد ماهی های به دام افتاده نوشته شده، اشتباه کرده است. موبی دیک اثری است مشتمل بر اندیشه‌های بزرگ در مورد زندگی، عدالت، شر، شجاعت و حقایقی که هر کس نیاز دارد در مورد آن فکر کند. هدف این نیست که این کتاب یا هر کتاب دیگری از این قبیل را چنان تلقی کنیم که حوادث را به صورت الفبایی نمایش می دهد، بلکه باید آن را کتابی دانست که در مورد انسان و جهانی که آدمی عضو آن است، شناخت ارائه می دهد. ارزش هر نوشته گرانمایه ای در زمینه هنر یا دانش در این نهفته که آدمی را در برترین نقطه تفکر قرار دهد. نباید از هنر و ادبیات تنها به عنوان ابزار انتقال به جهان مثال استفاده کرد، بلکه باید ما را به قلمرو اندیشه‌های بلند یا اندیشه‌هایی در مورد ارزشهای بنیادی برای درک حقیقت وارد نماید.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی،صص51-48، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387